سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























 

از ام سلمه، همسر گرامی پیامبر اکرم(ص) قضیه تاریخی نقل شده که بیانگر

 

 تبادر ذهنی زنان عرب است و آن قضیه این می باشد: وقتی آیه جلباب

 

«یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبیبِهِنَّ» نازل شد، زن های انصار از خانه هایشان

 

خارج شدند در حالی که پوشش های مشکی داشتند. گویی کلاغ بالای

 

 سر آنها نشسته است.

 

در کتاب «عون المعبود شرح سنن ابی داود» در توضیح قضیه یاد شده نیز

 

 آمده است: پوشش هایی که زنان انصار به عنوان جلابیب از آن استفاده

 

کرده بودند، دارای رنگ مشکی بوده است، آنان به کلاغ که رنگ آن مشکی

 

 است تشبیه شده اند. و به نظر می رسد این تشبیه به خاطر این است

 

 که اساسا در ریشه واژه غراب (کلاغ) معنای سواد و مشکی اخذ شده است.

 

 

تفاسیر مهمی مانند «المیزان»، «الدر المنثور» سیوطی، «روح المعانی»

 

 آلوسی و بسیاری از تفسیرهای دیگر در ذیل آیه جلباب جریان تاریخی بالا

 

را نقل کرده اند. سکوت پیامبر(ص) در باره رنگ مشکی پوشش زنان انصار،

 

دلیل بر تقریر و تأیید حجاب با چادر مشکی است. علاوه بر قضیه ذکر شده،

 

گزارش های تاریخی زیر نیز ادامه حجاب و پوشش چادر مشکی در قرن های

 

 پس از صدر اسلام در بین بانوان مسلمان را اثبات می کند:

 

 

«دزی» صاحب کتاب معتبر «فرهنگ البسه مسلمانان» (که تحقیق های زیادی

 

در زمینه نحوه پوشش مسلمانان انجام داده است)

 

 به نقل از «تورنر» در کتاب «یادداشت های یک سیاحت در شرق» می گوید:

 

«زنان طبقه بالاتر چه مسلمان و چه مسیحی هنگام بیرون شدن از خانه،

 

 خود را در یک روپوش ابریشمی سیاه می پوشند.»

 

وی همچنین به نقل از «بوکینگهام» در کتاب «مسافرت هایی در بین النهرین»

 

 می نویسد: «زنان دیار بکر گاهی چادر بزرگی از ابریشم مشکی همان طور

 

که در میان زنان توانگر قاهره مرسوم است می پوشند.»

 

 

 

پس از بررسی مفهوم، اندازه، کارکرد و رنگ جلباب، اکنون مناسب است

 

 چادر را نیز از نظر مفهوم، اندازه، کارکرد و رنگ بررسی کنیم تا مقایسه آن

 

 جلباب و چادر با یکدیگر آسان تر شود.

 

 

برداشت ها

نام یک پوشش مهم است  یا  کیفیت و نحوه یک پوشش ؟

دقیقا آفات و آسیب شناسی پوششهای متداول در جامعه ما برای

 خانمها - اعم از مانتو و چادر - همین است .

 

متاسفانه به نظر برخی ،نام یک پوشش ، رفع تکلیف میکند .

سوالاتی از قبیل :

در کجای قرآن اسم "چادر" آمده؟


چرا فقط چادر حجاب کامل است ؟


در کدام آیه قران آمده که موی سر زنان باید پوشیده باشد ؟
و ...


نیزعموما حاکی از جستجوی راهی برای فرار از احکام الهی است

و بیان اینکه نوع پوشش انتخابی برخی ، خارج از موازین الهی نیست .

 این مساله زمانی اثبات می شود که با وجود بیان ادله ی قرانی ،

 طرف مقابل حاضر به تغییر پوشش نیست و صرفا به دنبال بهانه ای

 برای صحیح جلوه دادن انتخاب خویش است نه دریافت احکام خداوند

و بکارگیری آنها .

 

 

 

 

 

برگشت به : صفحه اول (چادر در قرآن)

 

ادامه مطلب ...


نوشته شده در چهارشنبه 90/3/25ساعت 10:48 عصر توسط شوق یار نظرات ( ) |

 

برداشت ها

سوال :
پس چرا اکثر مرجعهای تقلید میگن چادر واجب نیست؟

چرا میگن با مقنعه و مانتوی بلند و گشاد میشه حجاب داشت؟؟

حجاب زنان اندونزی قبول نیست؟؟

تو قران مرز بین مستحبات و واجبات حجاب چطوری تعیین شده؟

 

 

جواب:

در خصوص واجبات شرعی یک حدی وجود دارد که باید حتما رعایت شود حال

 اگر کسی مایل بود بیشتر از این حد را رعایت کند و از باب تقرب بخدا یا تاسی

 به اهل بیت (ع) به بیش از حد شرعی ملزم بود مساله ای دیگر است اما در

حدود شرعی باید حد تعیین شده مورد رعایت قرار گیرد .


برخی از سوره‌ها و آیات مربوط به حجاب عبارتند از:1. سوره نور، آیات 30، 31

، 33 و 60؛ 2. سوره احزاب‌،، آیات 35، 53، 55، و 59. از نظر شرع اسلام زن

 باید بدن و موی خود را از مرد نامحرم بپوشاند؛ ولی پوشاندن صورت و دست‌ها

 از مچ به پایین واجب نیست‌.

 

 

 


خداوند متعال در سورة نور آیه 31 خطاب به زنان مؤمن می‌فرماید که وظیفه

 دارند زینت‌هایی را که معمولاً پنهان است‌، در نزد نامحرمان بپوشانند.

 

 

"وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَـَت‌ِ یَغْضُضْن‌َ مِن‌ْ أَبْصَـَرِهِن‌َّ وَیَحْفَظْن‌َ فُرُوجَهُن‌َّ وَ لاَ یُبْدِین‌َ زِینَتَهُن‌َّ

إِلآ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضْرِبْن‌َ بِخُمُرِهِن‌َّ عَلَی‌َ جُیُوبِهِن‌َّ وَ لاَ یُبْدِین‌َ زِینَتَهُن‌َّ إِلآ

لِبُعُولَتِهِن‌َّ أَوْ ءَابَآئِهِن‌َّ ...؛ (نور، 31) و به زنان با ایمان بگو:چشم‌های خود

را ]از نگاه هوس آلود[ فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود

 را جز آن مقدار که ظاهر است‌، آشکار ننمایند و ]اطراف‌[ روسری‌های

 خود را بر سینة خود افکنند ]تا گردن و سینه با آن پوشانده شود

[ و زینت خود را آشکار نسازند، مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان و ...".

 

 


در خصوص اینکه " ما ظهر منها " چه بخشهایی از بدن را شامل می شود ،

 باید بر طبق حکم صریح قران که پیامبر (ص) را مبین و مفسر قرآن معرفی

 نمودند به تبیین آن حضرت (ص) مراجعه کنیم که در این خصوص روایاتی طبق

 نقل فریقین - شیعه و سنی - از حضرت پیامبر (ص) نقل شده است که در

 آن دقیقا به وجه و کفین - بدون زینت - تصریح فرمودند و حد" ما ظهر منها "

را مشخص فرموده اند . از طرفی هم باز بر طبق نقلها و روایات وارده از آن

حضرت (ص) و نیز اهل بیت عصمت (ع) لباس زن نباید نازک و بدن نما باشد .

 بنابراین با درکنار قرار دادن آن نص ، و این تبیینات حدود حجاب

 مشخص می شود .

 

 

 

بله تنها چادر ملاک حجاب نیست - هر چند بهترین نوع پوشش برای زنان

مسلمان است - اما در صورتی که از مانتو و شلوار بلند و گشاد و نیز مقنعه

 یا روسری- ای که صرفا گردی صورت را نمایان سازد - استفاده شود هم

 حد شرعی حجاب رعایت شده است همچنین از استفاده از رنگهای تندی

که موجب جلب توجه می شود باید پرهیز نمود اما در کشوری مانند

مالزی یا اندونزی ،استفاده از رنگهای تند ، عرف است و موجب

جلب توجه نیست .

 

 

 

 

 

 

4ـ رنگ جلباب

 

شواهد و قراین متعدد لغوی و تاریخی اثبات می کند رنگ جلباب مشکی بوده

 

 است.

 

 در بحث معنای جلباب بیان شد که در اصل ریشه لغوی به معنای سوق دادن

 

و پوشاندن است. معجم الوسیط نقل کرده است: «الجلب من کل شی ء

 

غطائه و من اللیل ظلامه؛ جلب از هر چیزی به معنای پوشش و پرده آن است

 

 و مراد از جلب لیل نیز پرده سیاه و تاریک شب است.»

 

 

ابن منظور در لسان العرب گفته است: «جلابیب اللیل: استاره المظلمة؛

 

 مراد از جلباب های شب، پرده های تاریک شب است.» بعضی دیگر از

 

 نویسندگان کتاب های لغت مثل فیروزآبادی، شرتونی و صفی پور ذکر

 

کرده اند که جلب به معنای سواد و سیاهی است. برخی کتاب های

 

لغوی معتبر و اصیل مانند «تهذیب اللغه» و «لسان العرب» این مصراع

 

از شعر عربی را آورده: «و جلب اللیل یطرده النهار؛ روز پرده سیاه شب

 

 را از بین می برد.» سپس تصریح کرده اند: «اراد بجلب اللیل: سواده؛

 

شاعر از «جلب لیل» تاریکی و سیاهی شب را قصد کرده است.»

 

[به نظر می رسد در استدلال یاد شده خلط واضحی صورت گرفته است.

 

در تمام موارد یاد شده وصف رنگ از کاربرد کلمه «لیل» در کنار «جلب»

 

 فهمیده می شود نه اینکه در اصل مفهوم «جلب» رنگ سیاه نیز لحاظ

 

شده باشد. ـ سردبیر]

 

 

علاوه بر قراین و شواهد فوق در برخی از کتاب هایی که در باره انواع

 

 لباس های اسلامی نوشته شده، جلباب به پوشش گسترده مشکی

 

(که بانوان روی لباس های دیگر می پوشند) معنا شده است. بنابراین

 

جلباب از ریشه لغوی «جلب» است که در آن رنگ سیاه نیز لحاظ شده است.

 

علاوه بر شواهد ذکر شده، قراین تاریخی نیز اثبات می کند که رنگ جلباب

 

قرآنی مشکی بوده، با این توضیح که قرآن به زبان عربی مبین نازل شده است

 

 تا برای همه خصوصا مردم عرب عصر نزول قابل فهم باشد. بنابراین باید بررسی

 

 کرد زنان مؤمن عصر نزول و مخاطب آیه، از واژه جلباب چه برداشتی داشته اند

 

و تبادر ذهنی آنها از این واژه چه بوده است؟ یعنی چه معنا و مفهومی از

 

جلباب به ذهن آنها سبقت و پیشی گرفته است؟ در «سنن ابی داود»

 

لغت نامه دهخدا پس از ذکر این تعابیر،لفظ چادر را این گونه معنا می کند:

 

چادر پارچه ای است که زنان برای پوشانیدن چهره، دست ها و سایر اعضا و البسه

 

بر روی همه لباس ها پوشند.

 

 

برگشت به : صفحه اول (چادر در قرآن)

 

ادامه مطلب...


نوشته شده در چهارشنبه 90/3/25ساعت 7:32 عصر توسط شوق یار نظرات ( ) |

 

 

3- کارکرد جلباب

برای فهمیدن کارکرد جلباب و چگونگی پوشش آن لازم است

به این پرسش پاسخ داده شود که معنای «یدنین» در آیه جلباب چیست؟

«یدنین» از ریشه لغوی «دنو» و مصدر اِدناء؛ به معنای نزدیک کردن در مقابل دور

 کردن است.

دور نمودن هر چیز، مناسب با آن است، مثلاً دور کردن دشمن یعنی فاصله

 انداختن بین دشمن و خود؛ دور کردن اخلاق زشت یعنی آراسته شدن به

صفات نیک و نابود کردن اخلاق ناشایست؛ دور کردن لباس یعنی کَندن و

 بیرون آوردن آن؛ در مقابل نزدیک کردن لباس یعنی پوشیدن آن. اما چرا قرآن

 از «دنو» و معنای نزدیک کردن استفاده کرده، ریشه های لغوی مثل ستر به

 معنای پوشاندن و پوشیدن را به کار نبرده است؟

 



کلمه چادر واژه ای است پهلوی که به دو صورت «چادُر و چادَر» به کار رفته

 است. در کتاب های لغت به خاستگاه فارسی و ایرانی بودن این واژه اشاره

شده است.جلباب پوششی فراگیر مثل چادر بوده که از بالای سر تا پا را

می پوشانده است. این دیدگاه از کتاب های فراوانی استفاده می گردد.


پاسخ: به قرینه تقابل معنوی بین معنای نزدیک و دور کردن به نظر می رسد

 علت این باشد که دور کردن و کَندن لباس، همراه و ملازم با نوعی تنفّر و

 انزجار است، مثل وقتی که انسان هنگام خستگی، انزجارآمیز لباسش را

دور می افکند. در مقابل، نزدیک کردن لباس به بدن، همراه و ملازم با قرابت

و ارتباط معنوی می باشد.

 

 

 

 


قرآن مجید با استفاده از تعبیر «دنو» و نزدیکی در آیه جلباب( 59 احزاب )

 به بانوان دستورداده است که جلباب را با علاقه بپوشند، تا با نوعی محافظت

 و دقت همراه باشد،نه مانند کسی که به صورت اجبار، لباسی را به تن می کند.

با این همه برخی تفسیرها از جمله تفسیر معتبر المیزان علامه طباطبایی،

 ادناء در آیه را به ستر و پوشاندن معنا کرده اند.

 

 


استاد مطهری نیز تصریح کرده است که مقصود از نزدیک ساختن جلباب،

 پوشاندن با آن می باشد، یعنی زنان وقتی می خواهند از خانه بیرون بروند،

روسری بزرگ خود را بردارند؛ البته معنی لغوی «ادناء» و نزدیک ساختن چیزی،

پوشانیدن با آن نیست بلکه از مورد چنین استفاده می شود.

وقتی به زن بگویند جامه ات را به خود نزدیک کن، مقصود این است که آن را

رها نکن. آن را جمع و جور کن و خود را با آن بپوشان.

 

 

 



استفاده زنان از پوشش های بزرگ که بر سر می افکنده اند دو نوع بوده است:

یک نوع جنبه تشریفاتی و اسمی داشته است، همچنان که در عصر حاضر چادر

 داشتن بعضی بانوان صرفا جنبه تشریفاتی دارد و با چادر بدن خود را

نمی پوشانند بلکه آن را رها می کنند. وضع چادر سرکردن شان

نشان می دهد که اهل پرهیز از معاشرت با مردان بیگانه نیستند

و از اینکه مورد بهره برداری چشم ها قراربگیرند ابا و امتناعی ندارند.

 

 



نوع دیگر بر عکس بوده، زن چنان با مراقبت جامه های خویش را به

خود می گیرد و آن را رها نمی کند که نشان می دهد اهل عفاف

 و حجاب است، که ناپاک دلان را نومید می سازد. تعلیل دنباله آیه جلباب

 «ذلِکَ أدْنی أنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ» مؤید نوع دوم است.

حال که آشکار گشت «یدنین» و «ادناء» در آیه به معنای پوشاندن است،

 در موردکیفیت پوشش بدن با جلباب، برخی از تفاسیر از ابن سیرین

 نقل کرده اند: مراد قرار دادن جلباب و رداء بالای ابرو و گرد کردن و

 قرار دادن گوشه های جمع شده آن بالای بینی است.

کیفیت پوشش بیان شده برای جلباب همان کاری است که امروزه بسیاری

از دختران و زنان مؤمن و مسلمان چادرپوش (که حساسیت بیشتری نسبت

 به رعایت حجاب دارند) انجام می دهند.

 

 

 

 

برگشت به : صفحه اول (چادر در قرآن)

 

ادامه مطلب...

 

 

 


نوشته شده در چهارشنبه 90/3/25ساعت 6:58 عصر توسط شوق یار نظرات ( ) |

 

 

گرچه در اسم گذاری برای بیان پوشش گسترده از واژه ها و تعبیرهای

 

 همانند و نزدیک به هم مثل ملائه، عبائه، رداء، ازار و کساء استفاده کرده اند

 

 ولی همه الفاظ مختلف بیان کننده معنای پوشش سرتاسری و کامل است

 

 که قسمت های بیرونی و ظاهری بدن را می پوشاند و روی لباس های

 

دیگر پوشیده می شود.در ادامه ملاحظه خواهید کرد که بسیاری از همین

 

الفاظ و تعابیر در مورد نحوه پوشش زنان اهل بیت به کار رفته است.

 

در ایران و در زبان فارسی و فرهنگ های لغت عربی به فارسی، پوشش

 

 گسترده قرآنی (که برای حجاب و پوشش بانوان مسلمان در برخورد با

 

نامحرم و در بیرون از منزل به کار می رود) با لفظ و اسم « چادر»

 

شناخته می شود.(1)

 

 

 

2ـ اندازه جلباب

بسیاری از نگارندگان کتاب های لغت و تفسیر در اینکه جلباب به معنای پوشش

 

فراگیر است اتفاق نظر دارند ولی در باره اندازه دقیق جلباب دیدگاههای

 

 متفاوتی دارند. از مجموع کلمات لغویان و مفسران در مورد

 

 اندازه جلباب پنج دیدگاه قابل اشاره است:

 

 


اوّل: جلباب پوششی فراگیر مثل چادر بوده که از بالای سر تا پا را

می پوشانده است. این دیدگاه از کتاب های فراوانی استفاده می گردد.

 
دوم: جلباب پوششی بزرگ تر از خمار و مقنعه بوده که کمتر از مقدار رداء یعنی

  تقریبا تا زانوها را می پوشانده است. این دیدگاه از برخی کتاب های لغت

استفاده می شود. براساس این قول به نظر می رسد که جلباب روسری های

 بزرگی بوده که تا روی زانوها را می پوشانده است.

 

سوم: جلباب همان خمار و مقنعه است، یعنی پوششی که فقط سر و

 سینه ها  را می پوشانده است.

چهارم: جلباب به معنای قمیص و پیراهن بلند و چیره بر انسان است

 که بدن را می پوشاند. 

  پنجم: جلباب به معنای مانتو است. این دیدگاه اخیرا مطرح شده است:

«جلباب نیز که در قرآن آمده و بر آن در عرف عرب اطلاق جُبّه هم می شود

 

 در فارسی به معنای مانتو است.»

 

 

 

تفسیر دیدگاه ها:

 

همانندی سه دیدگاه اوّل این است که جلباب سر را می پوشاند، با این تفاوت

 

 که در دیدگاه اوّل، سر و همه بدن پوشانده می شود.

در دیدگاه دوم، علاوه بر سر، مقدار زیادی از بدن تا روی زانوها پوشانده می شود.


براساس دیدگاه سوم، سر و اطراف گردن و سینه ها فقط پوشانده

 

می شود.وجه اشتراک دو دیدگاه آخر این است که مربوط به پوشش

 

 بدن غیر از سر هستند.

 

 شواهد مختلفی وجود دارد که صحت دیدگاه اوّل و مخدوش بودن

 

دیدگاههای دیگر را اثبات می کند که بعضی عبارتند از:

 

 
گواه اوّل: در برخی گزاره های تاریخی تعابیری آمده است که اثبات می کند

 

دیدگاه پنجم و چهارم (که جلباب را به معنای پیراهن بلند و مانتو دانسته اند)

 

درست نیست، 1-  مثلاً از عایشه نقل شده است: «خمّرت وجهی بجلبابی؛

 

صورتم را به وسیله جلباب خود پوشاندم.» از این گفته به خوبی استفاده می شود

 

که جلباب به معنای پیراهن بلند و یا مانتو نیست چون پوشاندن صورت به وسیله

 

پیراهن و مانتو انجام نمی شود. همچنین آمده است:

 

2- «سدلتْ أحدانا جلبابها مِن رأسها علی وجهها؛ یکی از ما جلباب خود

 

را از روی سرش به صورتش افکند.» از این تعبیر نیز معلوم می شود که

 

جلباب به معنای پیراهن بلند و مانتو نبوده بلکه پوششی بوده که روی

 

سر قرار می گرفته، از این رو قرار دادن آن روی صورت ممکن بوده است؛

 

برخلاف پیراهن بلند و مانتو که پوشاندن صورت با آن انجام نمی شود.

 

 

 


گواه دوم: از آمدن لفظ «علی» که دلالت بر استعلاء و احاطه می کند

 

در آیه جلباب و همچنین برخی شعرها مثل شعر دختر عمرو ذی الکلب

 

استفاده می شود که جلباب پوششی بوده محیط بر همه بدن به

 

گونه ای که سر را نیز می پوشانده است.

 

 


گواه سوم: در باره پوشش حضرت فاطمه زهرا(س) هنگام خروج

 

 از منزل و رفتن به مسجد برای دفاع از فدک نقل شده است:


«لاثتْ خمارَها علی رأسها و اشتملتْ بجلبابها؛ مقنعه اش

 

 را محکم  بر تن کرد.»

 

 

بر سر بست و جلباب که تمام بدنش را می پوشاند

 

 

برداشت ها

از نحوه پوشش حضرت چند نکته استفاده می شود:
اوّل: پوشش حضرت فاطمه(س) در بیرون منزل همان دو پوشش قرآنی

 مستقل از یکدیگر به نام «خمار» و «جلباب» بوده است. بر این اساس

 نظر طرفداران دیدگاه سوم که جلباب را به خمار (مقنعه) معنی کرده اند،

 ردّ می گردد.


دوم: از عبارت «اشتملت بجلبابها» استفاده می شود جلباب پوششی

سرتاسری مثل چادر بوده که تمام بدن حضرت را فرا می گرفته است،

 بنا بر این نظر طرفداران دیدگاه دوم که معتقد بودند جلباب تقریبا تا زانوها

را می پوشاند نیز پذیرفته نمی شود.


گواه چهارم: زمخشری در تفسیر «کشاف» و آلوسی در تفسیر «روح المعانی»

 از ابن عباس صحابی پیامبر اکرم(ص) و شاگرد امام علی(ع) در تفسیر قرآن نقل کرده اند:

«جلباب پوششی است که از بالا تا پایین بدن را می پوشاند.» که با این شاهد،

بطلان دیدگاه دوم اثبات می گردد.


گواه پنجم: احادیثی همچون حدیث نبوی: «لغیر ذی محرم أربعة أثواب: درع، خمار

 و جلباب و ازار؛ حجاب زن در برخورد با نامحرم چهار پوشش است: پیراهن، مقنعه،

چادر و شلوار». در این حدیث از جلباب و خمار به عنوان دو پوشش مستقل و در عرض

 هم نام برده شده است، که بطلان دیدگاه دوم استفاده می شود. همچنین در برخی

 کتاب های لغت مثل «مصباح المنیر» فیومی آمده است: «الجلباب ثوب أوسع مِن الْخمار؛

 جلباب لباس گسترده تر از خمار است» که ناهمگونی و مستقل بودن جلباب و خمار

استفاده می شود.


نتیجه اینکه، با شواهد و قراین ذکر شده اثبات می گردد که از بین دیدگاههای پنج گانه،

دیدگاه اوّل صحیح است.

 

 

 

برگشت به : صفحه اول (چادر در قرآن)

 

ادامه مطلب ...


نوشته شده در چهارشنبه 90/3/25ساعت 6:16 عصر توسط شوق یار نظرات ( ) |

جلباب یا چادر( پوشش بزرگ و کامل) در کجای قرآن آمده؟

 

بخش اول ) مقدمه

پوشش خاص 

 

 چادر اصطلاحی فارسی برای پوششی خاص برای زنان است و این پوشش با

تمامی مشخصاتش - مفهوم ، اندازه ، رنگ و ...- با واژه جلباب قرآنی

 هماهنگی کامل دارد لذا برای پاسخ دقیق به سوال شما باید به ارزیابی

و تبیین هر یک از این  مشخصات در خصوص چادر و جلباب پرداخت و از رهگذر

مقایسه آندو به این مفهوم دست یافت که چادر همان جلبابی است که در

قرآن کریم از آن نام برده شده و زنان  مومن به استفاده از آن توصیه شده اند .

 

از نظر قرآن شکل خاصی از حجاب و پوشش که تأمین کننده حجاب حداکثری

 

 است  «جلباب» نام دارد که در آیه زیر بیان شده است:

 

«یا أیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لاِءَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیِبِهنَّ

 

ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کَانَ اللّه ُ غَفُورا رَحیما؛( 59 احزاب )

 

ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلباب های خود را بر

 

خویش فرو افکنند. این کار برای اینکه شناخته نشوند و مورد آزار و اذیت قرار

 

 نگیرند بهتر است  (و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنها سر زده توبه کنند)

 

خداوند همواره آمرزنده رحیم است.»

 

 

 

بخش دوم ) جلباب

 

مفهوم، اندازه، کارکرد و رنگ جلباب

 

 

1ـ مفهوم جلباب

 

اصل ریشه لغوی جلباب، «جیم»، «لام» و «باء» است که طبق نقل برخی

 

کتاب های لغت مثل معجم مقاییس اللغه دارای دو معناست:

 

معنای اوّل: آوردن شی ء از جایی به جایی،

 

معنای دوم:  چیزی که شی ء دیگر را می پوشاند.

 

جلباب از معنای دوم مشتق شده است. واژه جلباب (با کسر جیم) در

 

اصل مصدر فعل رباعی «جلبب» است که از مصدر اسم ذات اراده شده،

 

نام پوشش ویژه ای قرار گرفته است. تعبیر از اسم ذات به وسیله مصدر،

باعث شده است که مبالغه در پوشاندن را بفهماند،

 

 به گونه ای که دلالت بر معنای پوشش بزرگ و کامل کند.

 

یکی از واژه های قرآنی که اختلاف در تفسیر معنای آن وجود دارد،

 

واژه جلباب است. چه بسا خاستگاه اختلاف، اختلاف آداب و رسوم

 

و نوع پوشش ها براساس زمان ها و مکان های مختلف باشد.

 

گفته شد که جلباب نام پوشش ویژه ای است؛ این پوشش چیست

 

و ویژگی های آن چه می باشد؟

 

 یکی از واژه های قرآنی که اختلاف در تفسیر معنای آن وجود دارد،

 

واژه جلباب است. چه بسا خاستگاه اختلاف، اختلاف آداب و رسوم

و نوع پوشش ها براساس زمان ها و مکان های مختلف باشد.

 

 

 مهم این است که بررسی شود جلباب هنگام نزول آیه به چه معنا

 و مفهومی بوده است.

 

به رغم وجود اختلاف در تفسیر معنای جلباب حتی کسانی که تصریح

 

 کرده اند در معنای آن اختلاف است نیز قبول دارند که در اصل لغت به

 

 معنای پوشش گسترده و فراگیر است که ظاهر و روی همه بدن را می پوشاند.

 

 

ادامه مطلب...

 


نوشته شده در چهارشنبه 90/3/25ساعت 3:6 عصر توسط شوق یار نظرات ( ) |

   1   2   3   4   5   >>   >

Design By : Pichak