سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























بصیرت حق شناسی...

ای مرجع ما، چشمه خورشید تویی! آن رهبر فرزانه جاوید تویی!
آنجا که درپی انتخاب*اعلم ها* بودند و هر کس فریاد میزد فلانی و فلانی اعلم تر است،پیر مرادمان آیت الله حق شناس،فرمودند: ببینید الان پرچم دست کیست!(سید علی خامنه ای)

 

 


نوشته شده در چهارشنبه 90/1/10ساعت 10:19 صبح توسط شوق یار نظرات ( ) |

حجاب از نظر مطهره ترین الگو ی زن(فاطمه زهرای مرضیه سلام الله علیها)

روزی فاطمه زهرا سلام الله علیها به اسماء فرمود:« چه بد است این تخته‌هایی که بدن مرده را برای تشییع جنازه روی آن می‌گذارند! زیرا وقتی زنی را روی آن قرار می دهند و پارچه ای بر بدنش می کشند، حجم بدن او معلوم است.»
اسماء گفت:« من که در حبشه بودم، می‌دیدم مردم آنجا تابوتی از چوب درست می‌کردند و مرده را داخل آن می‌گذاشتند.»
سپس اسماء با چوب خرما تابوتی لبه‌دار درست کرد و به فاطمه علیهاسلام نشان داد. حضرت فاطمه بسیار خوشحال شد و(تبسمی کرد) فرمود:« این خیلی خوب است. وقتی مرده را داخل آن قرار دهند و پارچه‌ای روی آن بکشند، دیگر معلوم نمی‌شود مرده مرد است یا زن.» و فرمود:« پس از مرگم، مرا در همین تابوت بگذارید.»

 

منبع:بحار/54/43

 پی نوشت:  پوششی که حضرت زهرا برای مصون ماندن جسم جنس زن(  به لحاظ لطافتش و چشم داشتی که مردان دارند)مطرح میکند مربوط به مصونیت ماندن جسم  بعد مرگ می باشد چه برسد به جسم زنده که به یقین حجاب برتر برایش حجاب کامل می باشد نه حجابهای امروزی ...( باید جسم از لحاظ حجیم بودن و تحریکات مصون بماند) حالا بفرمایید حجاب برتر چه حجابی است؟


نوشته شده در سه شنبه 90/1/9ساعت 11:4 عصر توسط شوق یار نظرات ( ) |

دوستی آل محمد(ص)

روایتى مشهور به «فاطمیات‏» در باب دوست داشتن آل محمد که بااین اسناد نقل شده است: «… عن فاطمه بنت السجاد على بن الحسین زین العابدین علیه‌السلام عن‏فاطمه بنت ابى عبد الله الحسین علیه‌السلام عن زینب بنت امیر المؤمنین علیه‌السلام عن فاطمه بنت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله قالت: الا من مات على حب آل محمد مات شهیدا» «آگاه باشید هر کسى که ‏بر دوستى آل محمد بمیرد، شهید است.»(اثبات الهداه ج 2)



نوشته شده در سه شنبه 90/1/9ساعت 9:5 عصر توسط شوق یار نظرات ( ) |

«من، جان ناقابلی دارم. جسم ناقصی دارم، اندک آبرویی دارم که آنرا هم خود شما به ما داده ای. همه اینها رو من کف دست گرفتم، در راه این انقلاب و در راه اسلام فدا خواهم کرد، اونها هم نثار شما باشه.»

 


 


نوشته شده در سه شنبه 90/1/9ساعت 2:7 عصر توسط شوق یار نظرات ( ) |

وجه تسمیه حضرت فاطمه علیهاالسلام به انسیه حوراء

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند نور حضرت فاطمه سلام الله علیها را پیش از آفرینش زمین و آسمان‌ها آفرید. عرض شد: یا رسول‌الله! مگر حضرت فاطمه علیهاالسلام از جنس آدمیان نیست؟ فرمود: او حور است در قالب آدمیان. خداوند نور وی را در صُلب آدم به ودیعه گذاشت و از صلب من بیرون آورد، هر گاه شوق بهشت می‌کنم، فاطمه را می‌بوسم. (1)

ابن‌عباس در خبر مفصلی از پیغمبر صلی الله علیه و آله نقل کرده که در ساق عرش نوری دیدم که فروزنده بود مانند حوریان بهشتی. پرسیدم کیست؟ گفتند: این دختر،«انسیه حوراء» است و او از میوه‌های بهشتی تکوّن یافته است.

حوریه‌ای است به صورت انسیه و انسیه‌ای است به معنی حوریه و چون درِ بهشت را گشودند، بوی حضرت فاطمه علیهاالسلام را استشمام کردم.

 

ابن‌عباس در خبر مفصلی از پیغمبر صلی الله علیه و آله نقل کرده که در ساق عرش نوری دیدم که فروزنده بود مانند حوریان بهشتی. پرسیدم کیست؟ گفتند: این دختر،«انسیه حوراء» است و او از میوه‌های بهشتی تکوّن یافته است. حوریه‌ای است به صورت انسیه و انسیه‌ای است به معنی حوریه و چون درِ بهشت را گشودند، بوی حضرت فاطمه علیهاالسلام را استشمام کردم.

مراد از حوریه این است که مانند انسان و انسیه، به کدورات عالم طبع، آلوده نشده و چون ملکه نوری است که به همه صور می‌توان متشکل گردد.

اصل حورالعین، از طبیعت ملک و نورانیت است و حضرت فاطمه، انسیه‌ای است که به نورانیت و روحانیت فرشتگان است. چون بشریت، مستلزم کثرت کثافات عنصری مادی است؛ حضرت فاطمه انسیه حوراء از کدورت طبیعت بشری دور و منزه است و او موجودیت بین فرشتگان و بشر است.

 

بدین جهت حضرت زهرا سلام الله علیها را «انسیه حوراء» گفتند که روح افزا و روح بخش و روح انگیز بود و در طینت سنخیتی او، کدورات و پلیدی وجود نداشته است.

بدین جهت حضرت زهرا سلام الله علیها را «انسیه حوراء» گفتند که روح افزا و روح بخش و روح انگیز بود و در طینت سنخیتی او، کدورات و پلیدی وجود نداشته است.

«انسیه حوراء»؛ یک فرشته‌ای به صورت ترکیب عنصری بشری است که در لطافت و ملاحت، حوراء و در صورت، بشری بود که آلوده به پلیدی‌های مادی نشده است.(2)

http://setarehashemi55.parsiblog.com


وفادارترین عهد

دلنشین ترین شعر روزگار را تو خواندی،زیباترین نقش ماندگار را تو کشیدی
ای جان همه بقربانت انسیه یاس کبود، وفادارترین عهد یادگار را تو ماندی


فقط زهرا(س)

صبح اولین روز عید بود دیدم با یک شور و شادابی خاصی اومد پیشم ،بدلیل استعمال ادکلن یا عطر معمولا نمیگذاشتم کسی مصافحه ای باهام داشته باشه، بی احتیار روبوسی کردم باهاش ،هیچ اتفاقی نیوفتاد بوی خوشی استثمام کردم،انگار ریه ام براش مشکلی پیش نیومد،با همون شادابی و طراوتش گفت:حاجی مژده مژده مژده! گفتم: خیر انشاءالله، گفت: مژده ام رسید اونم امروز، گفتم مبارک نوگلت دخترت، بعد تعارف شیرینی و خوردن اون،اخمی کرد، گفتم بهت نمیاد چی شده؟ گفت الان دخترمو دیدم از بیمارستان زدم بیرون اول اومدم شمارو ببینم گفتم خیر باز! گفت حاجی: خانمم میگه اسم دخترمونو *زهرا* بزاریم من میگم*مژده* با لبخند دو تا جمله گفتم:   اولا سختیهای قبل و بعد دوران بارداری و حین بارداری و درد زایمان را تو نکشیدی خانمت کشیده،پس اجازه بده نامگذاری دردونه ات با اون باشه،ثانیا  منهم اگر ده تا دختر خدا بهم عنایت کنه اسم همشون رو  میزارم زهرا ... 

 رفت ...  زنگ زد گفت: حاجی مخلصیم دارم زهرامونو میاریم ببینید...


نوشته شده در سه شنبه 90/1/9ساعت 10:19 صبح توسط شوق یار نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >

Design By : Pichak