گوشه چشم تو زهر آهوی دشتی زیباست خال روی تو زهر مروارید گوشی دلرباست من بدست خویش اسیر گل رویت نشدم سینه ی رازدار تو زهر مرهم دردی شفاست
-اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم - (اللهم الرزقنا شهاده فی سبیل الله ) - نفسی نیست در این شهر غریب و آلوده ،مولایم بی نفسم، نفس ده! - کاش یک ذره نور چشمت مرا بگیرد، ارباب خوش نگارم! - خوش آنروز که مه تو نبینم ولی، رضا باشی زمن! عیدتون مبارک التماس دعا! (از اینکه حضور دائمی ندارم ببخشیایید حقیرم را ) دلها همه در سرور و شادی به قدوم دلبران است آخرمیلاد حسین و عباس و سجاد در شعبان است کمی غزل بخوانیم بر سلطان و ساقی و راوی و صاحب عشق بر مهدی صاحب الزمان که منجی جهان است میلاد مولود کعبه امیر مومنان حضرت علی (ع) و روز پدر مبارک باد مفهوم، اندازه، کارکرد و رنگ چادر 1ـ مفهوم چادر است. در کتاب های لغت به خاستگاه فارسی و ایرانی بودن این واژه اشاره شده است. در مورد معنا و مفهوم چادر در فرهنگ لغت فارسی آمده است: چادر بالاپوشی که زنان روی سر اندازند و همه اندام آنان را می پوشاند. جامه رویین زنان، جامه بی آستین، و زبرین زنان که تمام سر، تن، پای و دست را از نظرها مستور دارد. پارچه ای است عریض و طویل که زن ها آن را سر می کنند. ردای زنان، بالاپوش، پرده، حجاب. در مَثَل گویند: «خانه نشستن بی بی از بی چادری است.» برخی از الفاظ مترادف و متشابه با معنای چادر عبارتند از: ملحفه، ازار،رداء، طیلسان و ملائه. چادر پارچه ای است که زنان برای پوشانیدن چهره، دست ها و سایر اعضا و البسه بر روی همه لباس ها پوشند. که زنان برای پوشاندن چهره، دست ها و سایر اعضا و البسه بر روی همه لباس ها پوشند. است که برای واژه چادر نقل کرده است. بنابراین جلباب و چادر از نظر این کتاب لغت به یک معنا هستند. می شود. ناصر خسرو عقل را همچون عروسی می داند که سخن، مانند چادر زیبایی های او را می پوشاند. زیر سخن است عقل پنهان ادبیات فارسی مثل رودکی، فردوسی، ناصر خسرو، اسدی، منوچهری، فخرالدین اسعد، ارزقی، خاقانی، مولوی، سعدی و ... ذکر کرده که در آنها لفظ چادر به کار رفته است. نوع پوشش در بین زنان ایرانی در دوره های مختلف تاریخ ایران دارد. 2ـ اندازه چادر مختلف، به تناسب وضع زمان و مکان دچار تغییر و دگرگونی شده، ولی از نظر مقدار و اندازه، چادر پوشش بزرگی بوده که سرتاسر بدن و لباس های دیگر بانوان را از سر تا پا می پوشاند. احتمال دارد چادر در اصل «چهار دور» بوده است، چون چهار طرف چیزی را که روی آن قرار می گیرد می پوشاند. به نظر می رسد در اثر گذشت زمان برای آسانی در تلفظ، کلمه «چهار دور» به چادر تبدیل شده باشد. ___________ منابع: برگرفته از مقاله همگونی «جلباب» قرآنی و چادر مشکی ، حسین مهدی زاده ، سایت حوزه (و نقد پاسخگوی علوم قرآن کانون گفتگوی قرآنی) پی نوشت: با مطالعه دقیق تفسیر آیه جلباب و دیگاه و گواهی ها به نظر میرسد: پوشش مناسب ( بر روی تمام لباسها ) برای زنان عفیفه امت اسلامی همان چادر می باشد ولیکن با توجه به شرایط زمانی و مکانی و فرهنگی و قبیله ای و آداب و سنن کشور های اسلامی استفاده از پوشش مناسب دیگری با مجموعیت 1- مانتو بلند (تا زیر زانو و آستین بلند)( بدون چسبندگی و تنگ) 2- ساق دست و مقنعه 3- شلوار (بدون چسبندگی و تنگ) پوشش و حجاب کامل داشتن، را اطلاق می نماید. من حجابم را دوست دارم ( درخنکی سایبان چادرم طراوت را احساس میکنم) برگشت به : صفحه اول (چادر در قرآن)
پی نوشت:
بخش سوم ) چادر
کلمه چادر واژه ای است پهلوی که به دو صورت «چادُر و چادَر» به کار رفته
لغت نامه دهخدا پس از ذکر این تعابیر، لفظ چادر را این گونه معنا می کند:
لغت نامه دهخدا در ذیل واژه جلباب آن را این گونه معنا کرده است: پارچه ای
همان گونه که آشکار است این معنا برای واژه جلباب دقیقا همان معنایی
به کارگیری کلمه چادر از نخستین دوره های شعر فارسی در آثار شاعران دیده
عقل است عروس و قول چادر
علاوه بر این لغت نامه دهخدا اشعار زیادی را از شعرای دوره های مختلف
استعمال گسترده لفظ چادر در ادبیات فارسی دلالت روشنی بر اصالت این
گرچه چادر از نظر شکل و نوع پارچه و مدل دوخت در طول تاریخ و در جوامع
| Design By : Pichak |
