سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























کلید بهشت را پیدا کنیم...

 یکی از فضیلت های اخلاقی، عفو و گذشت از خطاها، اشتباهات و گناهان دیگران است. خداوند این فضیلت اخلاقی را از مصادیق احسان برشمرده و کسانی را که اهل عفو و گذشت هستند، به عنوان محسنان و نیکوکاران شناخته و معرفی کرده است.

همگان دوست دارند که اهل احسان و گذشت باشند، ولی به علل و عوامل درونی و بیرونی نمی توانند این منش را بویژه در موارد خاص داشته باشند؛ چرا که خشم و لذت انتقام چنان آدمی را فرا می گیرد که دیگر به چیزی جز انتقام نمی اندیشد.

بارها شنیده ایم که گذشت از بزرگان است و عفو در هنگام قدرت، شیرین. با این همه، گفتن آن بسیار آسان و عمل بدان بسیار سخت است؛ چرا که شرایط به گونه ای رقم می خورد که عفو و گذشت، امری ناشدنی و دور از دسترس به نظر می رسد.

نویسنده در این مطلب بر آن است تا تحلیل قرآن از عوامل و علل عفو و گذشت را بیان کند و زمینه های ایجادی و یا تقویت آن را روشن نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

 

 

 

ارزش عفو و گذشت

 

هر کسی به طور طبیعی دچار خطا و اشتباهی می شود؛ چرا که عصمت تنها از آن شمار اندکی از انسانهای وارسته است و دست یابی به آن برای دیگران در یک فرآیند پیچیده و سختی امکان پذیر است. بنابراین همه ما به نوعی عفو و گذشت را تجربه کرده ایم. این بدان معناست که همه ما به نوعی تجربه تلخ خطا و اشتباه و تنبیهات و مجازات های آن را داشته و به همان اندازه طعم شیرین عفو و گذشت را همانند مزه کودکی در خاطره ها داریم.

در هنگام خطاها و اشتباهات همان اندازه که از خود شرمگین هستیم، از دیگران امید عفو و گذشت را داریم. از این رو همواره از عفو به عنوان یک ارزش انسانی سخن می گوییم و اوج آن را زمانی می دانیم که گناهی بزرگ را مرتکب شده باشیم. در آن زمان است که عفو و گذشت به عنوان یک فضیلت خود را نشان می دهد؛ چرا که در این موارد است که گذشت دشوار می شود و احسان و نیکوکاری واقعی، رخ می نماید و مدعیان فضیلت عفو، از اهل احسان شناخته می شوند.

اوج این احسان را نیز می توان زمانی تجربه کرد که گناه بزرگ را انسانی خرد و ناتوان در حق انسانی بزرگ و قدرتمند مرتکب شده باشد. این جاست که سلامت شخص و کمال شخصیت هر کسی معلوم می شود، چرا که گذشت در اوج قدرت در حق ناتوان ترین، بسیار سخت تر و دشوارتر است. از این رو عفو دولتمردان نسبت به خطا و اشتباه مردم همواره به عنوان یک تجربه نادر دانسته شده است؛ چرا که بیشتر این دولتمردان که در اوج قدرت هستند، جز به انتقام و مجازات رضایت نمی دهند و عفو و گذشت را حتی برای خود نشانه ناتوانی، خواری و ضعف می شمارند.

شاید کم تر برای ما اتفاق افتاده باشد که در پای چوبه دار، قاتل پدر و مادر، یا قاتل فرزند و برادر خود را بخشیده و از خون وی در گذشته باشیم. در چنین زمانی که خون خشم، دیدگان را فرا گرفته و قلب در اوج غیظ و ناراحتی است و جز به انتقام آرام نمی گیرد، شاید سخن گفتن از عفو و گذشت آسان باشد، ولی عمل بدان چنان سخت و دشوار است که بسیاری آن را ناشدنی می دانند. از این رو برخی از دادگاه ها اجازه می دهند تا زمان محاکمه، مدتی طولانی شود و آثار کهنگی بر چهره قتل و واقعه بنشیند تا امکان درخواست عفو و گذشت شدنی باشد؛ چرا که نمی توان در اوج خشم و انتقام سخن از عفو بر زبان راند چه رسد که پذیرش عذر و پوزش را شدنی دانست.

البته از نظر قرآن، عفو و گذشت از سوی اولیای دم، بویژه در حال قدرت بر انتقام از قاتل و دسترسی به انجام قصاص، امری ارزشمند دانسته شده است؛ (بقره، آیه 178) چرا که عفو در چنین حالتی یکی از کارهای بسیار پسندیده و معروفی است که تنها از اهل رحمت برمی آید.(همان)

با آن که از نظر قرآن در حوزه مباحث و مسایل حقوقی، مقابله به مثل و قصاص به عنوان یک حق اثبات شده، ولی از آن جایی که روابط اجتماعی و انسانی را تنها حوزه حقوق و قوانین عقلانی، تعیین نمی کنند، بلکه مهم ترین معیار در زندگی اجتماعی و تعاملات و روابط اجتماعی، احسان و عواطف انسانی است، از این رو قرآن به عفو و گذشت به عنوان یک معیار اخلاقی نه حقوقی تاکید می ورزد و بر ارزشمندی آن پا می فشارد.

به سخن دیگر، جامعه انسانی هر چند که با قوانین عقلانی و حقوق می تواند قوام یابد و پایدار بماند، ولی هرگز نمی تواند جامعه کامل انسانی را ایجاد نماید و لذا قرآن هر چند بر حقوق به عنوان مبنای جامعه تاکید می کند ولی بر احسان به عنوان مبنای کمال جامعه انسانی تاکید بیش تری می نماید.

شاید خوانده یا شنیده اید که مسایلی چون حقوق متقابل ملت و دولت، همسران و جوامع بارها مورد تاکید قرار گرفته و حتی رساله حقوق امام سجاد(ع) مجموعه کاملی از آن را شمارش و تبیین کرده است؛ ولی در همان فرهنگ قرآنی و اسلامی، مجموعه ای از قوانین نیز تبیین شده که از آن به اخلاق یاد شده است؛ چرا که آن چه خانواده را به عنوان نمونه به کمال می رساند، حقوق متقابل همسران نیست، بلکه عفو و احسان و ایثار و گذشتی است که ریشه در عواطف انسانی و مهر و محبت همسران دارد و ما از آن ها به اخلاق و آداب همسری یاد می کنیم.

 

 

اولویت اصول اخلاقی بر اصول حقوقی

 

 

در جامعه نیز آن چه کمال جامعه انسانی بویژه قرآنی و ایمانی را می سازد، مجموعه اصول اخلاقی و آداب اجتماعی است که بر پایه عواطف انسانی سامان دهی شده است. این اصول اخلاقی و آداب، فراتر از حقوق با خاستگاه عقل و عقلاء است که روابط انسانی جامعه را سامان می دهد و آن را به سوی مودت، همگرایی، همدلی و احسان و ایثار در روابط اجتماعی سوق می دهد.

از این رو خداوند با آن که حقوق متقابل مردم را اثبات می کند و از حق قصاص و مقابله به مثل به عنوان یک حکم عقلانی و شرعی یاد می کند، ولی با این همه محور تعاملات انسانی و روابط اجتماعی را احسان و عواطف قرار می دهد و در همان جایی که از قصاص به عنوان یک حق سخن به میان می آورد، بی هیچ درنگی از عفو و گذشت به عنوان عمل اخلاقی مورد پسند و عرف شناخته شده زیبا و کامل سخن به میان می آورد و عفو و گذشت از قصاص را نشانه ای از رحمت و مهربانی انسانی می داند و خواهان عمل به آن می شود. (بقره، آیه 178)

خداوند به صراحت اعلام می کند که حقوق تنها به عنوان عامل حل اختلافات بغرنجی است که افراد حاضر نیستند تا براساس عواطف انسانی عمل کنند. از این رو لازم است برای حفظ بحران و انجام عمل سخت جراحی اجتماعی بر پایه احکام عقلانی عمل شود و حقوق متقابل از سوی افراد و دولت و ملت به مورد اجرا درآید تا غائله و بحران اجتماعی ختم به خیر گردد.

اما آن چه از نظر اسلام امری ارزشی است، مراعات اصول اخلاقی به جای اصول حقوقی است؛ چرا که این اصول اخلاقی است که انسان را به کمالات می رساند و جامعه را انسانی تر می کند. از این رو در آیه 34 سوره فصلت، برتری عفو و گذشت را نسبت به مقابله با بدی ها و اجرای حقوق بیان می کند و خواهان آن می شود تا به جای مقابله به مثل، عفو و گذشت را مقدم دارند.

اصولا دین اسلام برای تکمیل مکارم اخلاقی بشر آمده است. به این معنا که اگر عدالت به عنوان حکم عقل و عقلاء لازم و بایسته است ولی انسان تا جایی که می تواند بهتر است از در احسان وارد شود و به خود و دیگران اجازه دهد تا تجربه دیگری فراتر از تجربه عقلانی عدالت داشته باشند. این جاست که اصول اخلاقی خود را تحمیل می کنند؛ چرا که تجربه ای نادر ولی سخت است. به این معنا که اگر انسان در اوج خشم و کینه و انتقام جویی، از در احسان و گذشت درآید، نشان می دهد که تا چه اندازه انسانیت را تجربه کرده است. خداوند در آیه 85 سوره حجر، برخورد کریمانه، با عفو و چشم پوشی از خطا و گناه دیگران را به جای اجرای حقوق و اذیت و آزار دیگران، رفتاری شایسته و زیبا می داند و به صراحت با آوردن واژه «جمیل» بر کمال زیبایی آن تاکید می ورزد.

 

 

گذشت، بهتر از مقابله به مثل

 

 

عمل به اصول اخلاقی به جای اصول حقوقی زمانی که در اوج اقتدار و قدرت انجام بگیرد بسیار زیباتر و دلنشین تر است. از این رو خداوند در آیه 60 سوره حج به مسلمانانی که از سوی دشمنان مورد ستم قرار گرفته اند، توصیه می کند که در صورت تمکن و قدرت مقابله به مثل، از انجام آن خودداری کنند و دشمنان ستمگر را مورد عفو و گذشت قرار دهند؛ چرا که از نظر خداوند همواره تحمل در برابر عمل ناشایست دیگران و عفو وگذشت از ایشان، بهتر از مقابله به مثل است (نحل، آیه 126 و مومنون، آیه 96 و فصلت، آیه 34 و شوری، آیه 40 و نیز تفسیر التبیان، ج 7، ص 393)

به هرحال عفو و گذشت به عنوان بنیاد تقویت روابط اجتماعی و کمالات انسانی، امری مورد پسند و تایید و تاکید خداوند است (نحل، آیه 126) و حتی به پیامبر(ص) فرمان می دهد تا همواره مبنای روابط خود حتی با دشمنان را برپایه عفو و گذشت و عدم مقابله به مثل مگر در موارد خاص بگذارد. (مومنون، آیه 96 و فصلت، آیه 34) از این رو خداوند فرمان می دهد که مقابله نکن.اگر خواستی مقابله کنی به همان اندازه بکن و تعدی و تجاوز نداشته باش، ولی با این همه اگر صبر و شکیبایی کنی و از دیگران عفو و گذشت نمائی، این امر پسندیده تر است. (همان و نگاه کنید: تفسیر کبیر، فخر رازی، ج 7، ص 289)

 

 ادامه مطلب...


نوشته شده در دوشنبه 90/3/23ساعت 12:58 عصر توسط شوق یار نظرات ( ) |


Design By : Pichak