سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























شهیدی که محل مزار و مدفن خود را نشان داد... ( هر روز با آقام حرف میزدم)

شهید عارف عبدالمطلب اکبری

 

غلامرضا که شهید شد، عبدالمطلب سر قبرش نشست و بعد با زبون کر و لالی خودش با ما حرف می‌زد، ما هم گفتیم: چی می‌گی بابا؟! هرچی سروصدا کرد هیچ کس محلش نگذاشت. وقتی دید ما نمی‌فهمیم، بغل دست قبر این شهید با انگشتش یه دونه چارچوب قبر کشید و رویش نوشت: شهید عبدالمطلب اکبری.

 

خاطره‌ای که خواهید خواند به شهیدی مربوط می‌شود که از توانایی گفتن و شنیدن بی‌بهره بود. شهید عبدالمطلب اکبری کسی بود که قبل از شهادتش قبرش را نشان هم‎رزمانش می‌دهد. این شهید بزرگوار چندین وصیت‎نامه نوشته است که یکی از آنها را ما در ذیل این مطلب قرار داده‌ایم. شهید عبدالمطلب اکبری سرانجام در تاریخ 4/12/1365 به شهادت رسید؛

 

در ادامه شرح ماجرا را به طور کامل بخوانید:

« پنچ دقیقه قبل از اینکه برم یک نفر اومد کنارم نشست و گفت: آقا یه خاطره برات تعریف کنم؟

 

گفتم: بفرمائید!

 

عکسی به من نشون داد، یه پسر نوزده – بیست ساله‌ای بود، گفت: اسمش «عبدالمطلب اکبری» است، این بنده خدا زمان جنگ مکانیک بود و در ضمن ناشنوا هم بود.

 

عبدالمطلب یک پسرعمویی هم به نام «غلامرضا اکبری» داشت که شهید شده.‌ غلامرضا که شهید شد، عبدالمطلب سر قبرش نشست و بعد با زبون کر و لالی خودش با ما حرف می‌زد، ما هم گفتیم: چی می‌گی بابا؟! محلش نذاشتیم، هرچی سر و صدا کرد هیچ کس محلش نذاشت.

 

وقتی دید ما نمی‌فهمیم، بغل دست قبر این شهید با انگشتش یه دونه چارچوب قبر کشید و رویش نوشت: شهید عبدالمطلب اکبری. بعد به ما نگاه کرد و گفت: ‌نگاه کنید! خندید، ما هم خندیدیم. گفتیم حتما شوخیش گرفته، دید همه ما داریم می‌خندیم، طفلک هیچی نگفت؛ یه نگاهی به سنگ قبر کرد و با دست، نوشته‌اش را پاک کرد. سپس سرش را پائین انداخت و آروم رفت . . . .

 

فردایش هم رفت جبهه. 10روز بعد جنازه‌ عبدالمطلب رو آوردند و دقیقاً توی همین جایی که با انگشت کشیده بود خاکش کردند».

 

*آنچه در ادامه این مطلب خواهید خواند وصیت‎نامه کوتاه شهید عبدالمطلب اکبری است که نوشته:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

یک عمر هرچی گفتم به من می‌خندیدند، یک عمر هرچی می‌خواستم به مردم محبت کنم فکر کردند من آدم نیستم و مسخره‌ام کردند، یک عمر هرچی جدی گفتم شوخی گرفتند، یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم، خیلی تنها بودم.

اما مردم! حالا که ما رفتیم بدونید، هرروز با آقام حرف می‌زدم و آقا بهم گفت: “تو شهید می‌شی. جای قبرم رو هم بهم نشون داد. این را هم گفتم اما باور نکردید! ”

 

منبع: مسیر بهشت

 

پی نوشت:

شهیدان زنده اند الله اکبر

شهید با دو بال اخلاص و طهارت به وجه الله نزدیک میشود و رضای خدا را در همه اعمالش مد نظر میگیرد،با تزکیه نفس به عرفان میرسد و لذا نه اینکه بعد شهادتش زنده هست ،قبل شهادتش هم زنده هست،زنده با معرفت،

به نظر بنده،وقتی شهید تمام اعمالش را از صافی وجه الله ( امام زمان عج) عبور میدهد ،قبل شهادتش به درجه طهارت باطنی لازم(نه حتی کافی) میرسد، لذا خدا کلام و حرفها و عملش را گواهی میدهد(مهر تایید میزند) و این میشود نکته ای که از زبان مطهره اش خارج میشود تا به اطلاع دیگران رسانده شود.

 


نوشته شده در پنج شنبه 90/3/19ساعت 7:24 عصر توسط شوق یار نظرات ( ) |


Design By : Pichak