سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























پنجشنبه شد بهشت فطعه ای دارد میان ما ...

روزای سختی بود اونروزا قطعه شهدای بهشت زهرا(س) پر از حضور بود،بسیجی ها تشییع پیکر شهدارو بعهده می گرفتند ،بسیجی ساده ای بودم باز، تا آخرین خاک را روی پیکر مطهر ی شهیدی میریختیم سریع میرفتیم تشییع ی پیکر دیگه از قطعه دیگه،الانا حتی مسیر تشییع بسیاری از شهدا را میدونم ، یا میدونم کدوم شهیدو چطور دفن کردیم که جابجا شده بود با ی پیکر دیگه ،یا سر مزارشون کدوم مسئول حضور داشت،الان بخاطر صدمات گاز اعصاب و ناراحتی های ریوی بعضی از رفقا مسیر خونه اشونو فراموش میکنند یا پشت فرمون توترافیک کم میارند.... عیبی نداره ناراحنی نداره جانمون فدای رهبر،فدای دوستان خوب! میریم بهشت زهرا نفس میگیریم میاریم تو کوچه و بازار و ترافیک میل میکنیم 


    این روزها چقدر هوای تو می کنم ... 

  

 

حتی غروب گریه برای تو میکنم،گاهی کنار پنجره ام می نشینم و،چشمی میان کوچه رهای تو می کنم،خیره به کوچه می شوم اما تو نیستی،یاد تو یاد مهر وفای تو می کنم،خود نامه ای برای خودم می نویسم و،آن را همیشه پست به جای تو می کنم 


 

 

 

 

 

 

 

 


نوشته شده در پنج شنبه 90/1/4ساعت 3:51 عصر توسط شوق یار نظرات ( ) |


Design By : Pichak