سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























خاطره ناب سردار فضلی از نحوه شهادت یک جانباز شیمیایی:

جام شهادت بر فراز آسمان شهر


سردار علی فضلی : هر موقع سفری به کهگیلویه و بویر احمد داشتم به دیدار یکی از جانبازان شیمیایی آن دیار به نام "یار محمد کشاورز" می‌رفتم که این دیدارها 22 سال ادامه داشت...

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی قربانیان سلاح های شیمیایی جانشین رئیس سازمان بسیج مستضعفین و فرمانده قرارگاه مرکزی راهیان نور با بیان خاطره‌ای از جانبازان شیمیایی یاد آنها را گرامی داشت و وظیفه همگان را در قبال مجاهدان 8 سال دفاع مقدس یادآور شد.
 سرتیپ علی فضلی با اشاره به حملات شیمیایی گسترده دشمن در عملیات‌های کربلای 4 و 5 و شهادت تعدادی از رزمندگان اسلام در این حملات غیر انسانی افزود: آسیب‌های ناشی از حملات شیمیایی بر جسم جانبازان آنقدر شدید است که برخی از این عزیزان امکان قرار گرفتن در معرض نور خورشید و روشنایی شدید را ندارند و باید در محیط‌های تاریک قرار گیرند که این موضوع علاوه بر سایر صدمات، شرایط سختی را برای جانبازان ایجاد کرده است.

سردار فضلی در ادامه گفت: هر موقع سفری به کهگیلویه و بویر احمد داشتم به دیدار یکی از جانبازان شیمیایی آن دیار به نام "یار محمد کشاورز" می‌رفتم که این دیدارها 22 سال ادامه داشت.

وی افزود: شرایط تنفسی این جانباز گرامی که به شرف شهادت نایل گردید به گونه‌ای بود که در هر نقطه از منزل وی کپسول اکسیژن گذاشته بودند و ایشان پس از استفاده از اکسیژن تنها 3 کلمه می‌توانست صحبت کند.

سردار فضلی با توصیف شرایط سخت جسمی این شهید و خانواده او افزود: با این حال هر زمان از ایشان می‌پرسیدم آیا مشکلی هست که من بر طرف کنم پاسخ می‌داد خیر من مشکلی ندارم و هر سال این سوال را من تکرار می‌کردم و ایشان همان پاسخ را می‌داد.

وی ادامه داد: قبل از شهادت حال این جانباز خیلی وخیم می‌شود. مسوولان بنیاد جانبازان تصمیم می گیرند ایشان را به وسیله بالگرد برای درمان به شیراز یا اهواز اعزام کنند. ایشان در آن حال از مسوولان می‌خواهد که اگر امکان دارد وی را با بالگرد اطراف سپاه گچساران که در زمان جنگ محل اعزام رزمندگان بوده طواف دهند که این خواسته عملی می‌شود. و آن جانباز عزیز درخواست تکرار این عمل را می‌کند. در مرحله دوم چرخیدن بالگرد اطراف سپاه گچساران این جانباز عزیز جان به جان آفرین تسلیم می‌نماید. و شهد شیرین شهادت را می‌نوشد.

منبع: سخنرانی سردار فضلی در مراسم تقدیر از دست اندرکاران برنامه‌های رسانه‌ای راهیان نور  صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران - 15 فروردین 1390


نوشته شده در شنبه 90/2/10ساعت 11:17 عصر توسط شوق یار نظرات ( ) |

 خرمشهر را خدا آزاد کرد (امام خمینی ره)
 

شرح کامل عملیات بیت المقدس

 

در حالی که اشغال خرمشهر توسط عراق به عنوان آخرین و مهم ترین برگ برنده این کشور برای وادار ساختن ایران به شرکت در هر گونه مذاکرات صلح تلقی می شد، آزاد سازی این شهر می توانست سمبل تحمیل اراده سیاسی جمهوری اسلامی بر متجاوز و اثبات برتری نظامی اش باشد.

بر همین اساس، با توجه به این که منطقه عمومی غرب کارون آخرین منطقه مهمی بود که هم چنان در اشغال عراق قرار داشت، از یک سو فرماندهان نظامی ایران برای انجام عملیات در این منطقه اشتراک نظر داشتند، و از سوی دیگر عراق نیز که طراحی عملیات آزادسازی خرمشهر را پس از عملیات فتح المبین قطعی و مسجل می پنداشت، با در نظر گرفتن اهمیت این شهر و جایگاه آن در دفاع از بصره، به ضرورت حفظ این منطقه معتقد بود. از این رو، بلافاصله پس از اتمام عملیات فتح المبین، در حالی که قوای ارتش عراق در منطقه عمومی خرمشهر تقویت می شد، به تمام یگان های تحت امر قرارگاه مرکزی کربلا دستور داده شد تا ضمن بازسازی و تجدید قوا، به شناسایی و طراحی عملیات بپردازند.

 

اهداف عملیات

مهم ترین اهدافی که در این عملیات دنبال می شد، عبارت بودند از:

-         انهدام نیروی دشمن، حداقل بیش از دو لشکر.

-         آزاد سازی حدود 5400 کیلومتر مربع از خاک ایران؛ از جمله شهرهای خرمشهر، هویزه و پادگان حمید.

-         خارج نمودن شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد از برد توپخانه دشمن.

-         تامین مرز بین المللی (حدفاصل پاسگاه طلائیه تا شلمچه).

-         آزادسازی جاده اهواز – خرمشهر و خارج شدن جاده اهواز – آبادان از برد توپخانه دشمن.

 

منطقه عملیات

منطقه عمومی عملیات بیت المقدس در میان چهار مانع طبیعی محصور است، که از شمال به رودخانه کرخه کور، از جنوب به رودخانه اروند، از شرق به رودخانه کارون و از غرب به هور الهویزه منتهی می شود.

منطقه مزبور به جز جاده نسبتا مرتفع اهواز – خرمشهر، فاقد هر گونه عارضه مهم برای پدافند است. همین امر موجب شد تا زمین منطقه – به دلیل مسطح بودن – برای مانور زرهی مناسب، و برای حرکت نیروهای پیاده – به دلیل در دید و تیر قرار داشتن – نامناسب باشد. نقاط حساس و استراتژیک منطقه شامل بندر و شهر خرمشهر، پادگان حمید، جفیر، جاده آسفالت اهواز –  خرمشهر، شهر هویزه و رودخانه های کارون،  کرخه کور و اروند  بود.

 

استعداد دشمن

تا قبل از آغاز عملیات بیت المقدس، استعداد نیروهای دشمن به ترتیب زیر بود:

-         لشکر 6 زرهی؛ از جنوب رودخانه کرخه تا هویزه.

-         لشکر 5 مکانیزه؛ از غرب اهواز تا روستای سید عبود.

-         لشکر 11 پیاده از سید عبود تا خرمشهر –  تیپ های 22، 48، 44 مامور حفاظت از خرمشهر بودند.

-         لشکر 3 زرهی در شمال خرمشهر.

با شروع عملیات نیز یگان های دیگری از ارتش عراق به منطقه اعزام شدند که در مجموع تمامی یگان هایی که در منطقه درگیری حضور یافتند، عبارت بودند از:

-         لشکر 5 مکانیزه؛ شامل: تیپ های 26 و 55 زرهی و تیپ های 15 و 20 مکانیزه.

-         لشکر 6 زرهی؛ شامل: تیپ های 16 و 30 زرهی و تیپ  25 مکانیزه .

-         لشکر 3 زرهی؛ شامل: تیپ های 6،12 و 53 زرهی و تیپ 8 مکانیزه .

-         لشکر 9 زرهی؛ شامل: تیپ های 35 و 43 زرهی و تیپ 14 مکانیزه .

-         لشکر 10 زرهی؛ شامل: تیپ های 17 زرهی و 24 مکانیزه .

-         لشکر 11 پیاده؛ شامل: سه تیپ سازمان 44، 48 و 49 پیاده و سه تیپ تحت امر 45 ، 113 و 22 پیاده.

-         لشکر 12 زرهی؛ شامل: تیپ های 46 مکانیزه و 37 زرهی.

-         لشکر 7 پیاده؛ شامل: تیپ های 19 و 39 پیاده.

-         تیپ مستقل 10 زرهی.

-         تیپ های مستقل 109، 419، 416، 90، 417، 601، 602، 605، 606، 409، 238 و 501 پیاده.

-         تیپ های 31، 32 و 33 نیروی مخصوص.

-         تیپ های 9، 10 و 20 گارد مرزی.

-         تعداد 30 گروهان کماندو.

-         تعداد 10 قاطع جیش الشعبی (هر قاطع 450 نفر).

-         گردان تانک مستقل سیف سعد.

-         گردان های شناسایی حطین، صلاح الدین، حنین.

-         توپخانه دشمن نیز از 530 قبضه توپ در انواع مختلف تشکیل شده بود که به طور تقریبی عبارت بود از 30 گردان.

 

طرح عملیات

در طراحی عملیات، تهاجم از طریق عبور از رودخانه کارون و پیشروی به سوی مرز بین المللی و سپس آزادسازی شهر خرمشهر مد نظر قرار گرفته و چنین استدلال می شود که حمله به جناح دشمن، که عمدتا به سمت شمال آرایش گرفته بود، عامل موفقیت عملیات است.

هم چنین، شکستن خطوط اولیه دشمن و عبور از رودخانه و گرفتن سرپل در غرب کارون تا جاده آسفالته اهواز – خرمشهر به عنوان اهداف مرحله اول و ادامه پیشروی به سمت مرز و تامین خرمشهر به عنوان اهداف مرحله دوم تعیین شدند.

بر همین اساس، محورهای عملیاتی هر یک از قرارگاه ها به ترتیب زیر مقرر گردید:

1-     محور شمالی؛ قرارگاه قدس (با عبور از رودخانه کرخه).

2-     محور میانی؛ قرارگاه فتح (با عبور از رودخانه کارون و پیشروی به سمت جاده اهواز – خرمشهر).

3-     محور جنوبی؛ قرارگاه نصر (با عبور از کارون و پیشروی به سمت خرمشهر). 

 

ادامه مطلب...

نوشته شده در شنبه 90/2/10ساعت 2:40 عصر توسط شوق یار نظرات ( ) |

 

یاران من!

ما را به جهان می آرند که از عشق بگوییم

ما را به جهان می آرند که از عشق بمیریم

ما زنده می شویم که از عشق بمیریم

ما می میریم که زنده شویم.

 


نوشته شده در شنبه 90/2/10ساعت 10:49 صبح توسط شوق یار نظرات ( ) |

یکی از علما و سادات وارسته که قبلاً ساکن نجف بود و بعد سالها در تهران بود و چند سال قبل فوت کرد نقل می‌کرد که من ازدواج نکرده بودم. روزی در‌حرم امیرالمؤمنین‌(علیه ‌السلام) به آقا خطاب کردم و گفتم آن حور‌العین‌ها که در قیامت هست یکی از آنها را در همین دنیا برای ما بفرستید ! ‌بلافاصله دیدم خانمی چادر بر سر و نقاب به صورت به طرفم آمد و گفت: «می‌خواهی صیغه‌ات بشوم؟»

 گفتم: «آری» گفت: «الان انتخاب کن که یک روز یا یک هفته یا یک ماه یا یک سال یا نود و نه سال؟ و هر چه انتخاب کنی قابل تمدید هم نیست!‌» فکری‌کردم و دیدم نقاب دارد و نمی‌شود اطمینان کرد، شاید عجوزه و پیر و زشت باشد ! ‌بالاخره گفتم: «یک هفته.»

 او قبول کرد و به خانه رفتیم و صیغه را خواندیم و نقاب را کنار زد. دیدم آنقدر زیباست که نمی‌دانم آیا انسان است یا فرشته ! از بس زیبا بود، غش کردم!!! آن زن شانه‌هایم را مالید تا به حال عادی برگشتم.گفت: «آقا این چه حالی است داری، تو یک هفته بیشتر وقت نداری !!!»

‌بالاخره یک هفته را به نهایت لذت و خوشی سپری کردم اما از جمال و کمال و تناسب اندام او حیران بودم، بعد از گذشت آن مدت او عازم رفتن بود. به او گفتم تو را قسم می‌دهم بگویی که کیستی یا از کجا پیدایت شد؟ و ...

گفت: «‌من‌همان‌حورالعین هستم که از امیرالمؤمنین طلب کردی، این را گفت و ناپدید شد و رفت!‌» (1)

 (1) صفحه 25 کتاب حورالعین زیباروی بهشتی
 


نوشته شده در شنبه 90/2/10ساعت 10:46 صبح توسط شوق یار نظرات ( ) |

 برگرفته از وبلاگ جانبازان شیمیایی ایران(پایگاه اطلاع رسانی جانبازان شیمیایی ایران)

گفتگوی کسایی زاده با تنهاترین مادر شهید

"ننه علی" مادر شهیدی که 20 سال در بهشت زهرا زندگی کرد ( ننه علی حتی یک تخت هم ندارد)

ننه علی همان مادری است که 20 سال به عشق فرزند شهیدش در داخل اتاقک فلزی در بهشت زهرا(س) زندگی کرد. امروز در آستانه سن صد سالگی آلزایمر هم نتوانسته است او را از قربانعلی جدا کند...

به گزارش وبلاگ جانبازان شیمیایی ایران- اگر حدود 10 سال قبل گذرتان به گلزار شهدای بهشت زهرا (س) افتاده باشد ممکن است نام "ننه علی" را برای یکبار شنیده باشید. مادری که 33 سال قبل میان قطعه 24 نزدیک مزار شهید 13 ساله "حسین فهمیده" اتاقکی کوچک با دیوارهای فلزی ساخت تا باقی عمرش را میهمان مزار فرزند شهیدش "شهید قربانعلی رخشانی مهماندوست" باشد.

"ننه علی" لقب معروف و مشهور (خانم ننه فتح اللهی) مادری است که مدت 20 سال به صورت شبانه روز در اتاقک فلزی کنار مزار فرزند شهیدش زندگی کرد وامروز درعزلت و تنهایی به دور از لنز دوربینها ونگاه تلخ و شیرین رهگذران گورستان بزرگ شهر در خانه دخترش موسیقی سکوت را زمزمه می کند. دیدار دوباره با مادر شهید رخشانی سعادتی بود تا در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی برگی از رشادتهای شهدای انقلاب را ورق بزنیم و بار دیگر از خود بپرسیم که به راستی بعد از شهدا چه کرده ایم.

مادر شهید در آستانه صد سالگی قرار دارد و به علت کهولت سن قادر به تکلم نیست و دخترش به عنوان خواهر شهید روایتگر ایثارگری برادر و عشق مادرانه مادر است. او می گوید: مادر و پدرم دو فرزند بیشتر نداشتند یکی من بودم و دیگری قربانعلی و به قول معروف مادرم بیشتر قربانعلی را دوست داشت. قربانعلی درهمان دوران ستمشاهی به عنوان یکی از مهره های اصلی منطقه جنوب تهران در نشر و توزیع اعلامیه های حضرت امام (ره) فعالیت می کرد.
 

آن زمان قربانعلی 24 سال بیشتر نداشت وبعد ازمرگ پدر با مادر 58 ساله مان زندگی می کردیم و خرج و مخارج خانه توسط همسرم و قربانعلی که کارمند بخش کترینگ شرکت هواپیمایی ملی ایران بود تامین می شد. روزی که خبر بمب گذاری در سینما رکس آبادان منتشرشد قربانعلی سراسیمه آمد خانه وساک دستی اش را برداشت و ازهمه خداحافظی کرد و گفت: خواهر کارکنان هواپیمایی اعتصاب سه روزه کردند و من باید به آبادان بروم. هر چه من اصرار کردم فایده ای نداشت. هر چند آن زمان رفتن قربانعلی به اهواز برایم سوال بود ولی بعدها فهمیدم برادرم عضو اصلی شاخه های مبارزه با ساواک و رژیم ستمشاهی بوده و آن روز ماموریت انتقال بخشی از اعلامیه های حضرت امام (ره) به اهواز را داشته است.
 

ادامه مطلب...

نوشته شده در پنج شنبه 90/2/8ساعت 10:13 صبح توسط شوق یار نظرات ( ) |

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

Design By : Pichak