دوش ديوانه شدم
عشق مرا ديد و بگفت:
آمدم جامه مدر
نعره مزن هيچ مگو
گفتم اي عشق من از چيز دگر ميترسم
گفت آن چيز دگر نيز دگر هيچ مگو
سلام همه رو خوندم
دستتون درد نکنه...خيلي خوب بود.
جانسوز بود
ايشالا شهداشون دست مارم بگيرن و شفاعتمون کنن
اجرتون با ابا عبدلله...
با مطلبي در مورد راهيان نور به روزم..